پیامدهای بی بند باری رسانه ای چیست ؟
به گزارش پایگاه خبری سیمین ، برای شناخت بی بند باری رسانه ای به موارد و دلایلی در ذیل پرداخته می شود .
عدم نظارت موثر: در بسیاری از کشورها، نهادهای نظارتی بر رسانهها یا وجود ندارند یا از قدرت کافی برای اعمال قوانین و مقررات برخوردار نیستند. این خلاء نظارتی، بستر را برای جولان رسانههای بیمسئولیت فراهم میکند.
در غیاب یک چارچوب نظارتی قوی، رسانهها ممکن است از آزادی بیان سوءاستفاده کرده و بدون ترس از عواقب، اقدام به انتشار محتوای نادرست، افترا آمیز یا تحریککننده کنند.
این فقدان نظارت میتواند ناشی از ضعف قوانین، فساد اداری، یا حتی نفوذ سیاسی در نهادهای نظارتی باشد.
در برخی موارد، دولتها خود به دلیل منافع خاص، از اعمال نظارت مؤثر بر رسانههای همسو با خود چشمپوشی میکنند، در حالی که بر رسانههای منتقد فشار وارد میآورند، که این خود نوعی بیبندوباری در نظارت است.
رقابت شدید و سودجویی: رقابت برای جذب مخاطب و کسب درآمد بیشتر، برخی رسانهها را به سمت انتشار اخبار جنجالی، شایعات و اطلاعات نادرست سوق میدهد.
در این میان، اصل صحت و دقت قربانی میشود. در دنیای رسانه امروز، سرعت انتشار خبر و جذابیت تیترها، گاهی بر صحت و دقت محتوا اولویت مییابد.
رسانهها برای اینکه از رقبای خود عقب نمانند و مخاطبان بیشتری را جذب کنند، ممکن است به انتشار اخبار تأیید نشده، داستانهای پرکشش اما غیرواقعی، یا حتی تحریف حقایق روی آورند.
مدلهای کسب و کار مبتنی بر تعداد کلیک و بازدید، این تمایل را تشدید میکند، چرا که محتوای جنجالی و تحریکآمیز معمولاً بازدید بیشتری به همراه دارد.
این سودجویی، منجر به نوعی “روزنامهنگاری زرد” میشود که هدف اصلی آن، سرگرم کردن مخاطب به جای آگاهیبخشی مسئولانه است.
فناوریهای نوین و شبکههای اجتماعی: گسترش شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای انتشار محتوا، فرصتهای بینظیری برای تبادل اطلاعات فراهم کرده است.
اما در عین حال، همین فضا میتواند به بستری برای انتشار اخبار جعلی (فیک نیوز)، شایعات و محتوای بدون منبع تبدیل شود.
عدم وجود فیلتر های مناسب و نظارت بر محتوای تولیدی کاربران، این پدیده را تشدید میکند.
در گذشته، فرایند انتشار خبر تا حد زیادی متمرکز و تحت کنترل رسانههای رسمی بود، اما امروزه هر فردی با یک گوشی هوشمند میتواند یک “ناشر” باشد.
این دمو کراتیزه شدن انتشار، در کنار مزایای فراوان، چالشهایی نظیر سرعت بالای انتشار اطلاعات نادرست، دشواری تشخیص منبع معتبر، و انتشار هدفمند پروپاگاندا و اطلاعات گمراهکننده را به وجود آورده است.
الگوریتمهای شبکههای اجتماعی نیز گاهی محتوای تحریکآمیز را بیشتر به کاربران نمایش میدهند، که این خود به گسترش اخبار جعلی کمک میکند.
فقدان آموزش و سواد رسانهای: عدم آموزش کافی در زمینه سواد رسانهای، باعث میشود که بسیاری از مخاطبان قادر به تشخیص اطلاعات صحیح از نادرست نباشند و به راحتی تحت تاثیر محتوای بیاساس قرار گیرند.
سواد رسانهای به معنای توانایی دسترسی، تحلیل، ارزیابی و تولید پیام در انواع مختلف رسانهها است. بدون این مهارتها، مخاطبان ممکن است فاقد ابزارهای لازم برای نقد و بررسی محتوای رسانهای باشند و هر آنچه را میبینند یا میشنوند، بدون شک و تردید بپذیرند.
این ضعف در سواد رسانهای، آسیبپذیری جامعه را در برابر اخبار جعلی، پروپاگاندا و تحریفات افزایش میدهد و زمینهساز پذیرش بیبندوباری رسانهای میشود.
فقدان برنامههای آموزشی منسجم در مدارس و دانشگاهها و عدم آگاهی عمومی در این زمینه، این مشکل را عمیقتر میکند.
ضعف اخلاق حرفهای: در برخی موارد، عدم پایبندی خبرنگاران و فعالان رسانهای به اصول اخلاق حرفهای، مانند بیطرفی، دقت و مسئولیت پذیری، به بی بند و باری رسانهای دامن میزند.
اخلاق حرفهای در روزنامهنگاری شامل اصولی نظیر حقیقتگویی، بیطرفی، رعایت حریم خصوصی، عدم دریافت رشوه، و مسئولیت پذیری در قبال پیامدهای انتشار اخبار است.
وقتی این اصول نادیده گرفته میشوند، خبرنگاران ممکن است به انتشار اخبار مغرضانه، دستکاریشده، یا بدون منبع معتبر روی آورند.
فشارهای سیاسی، اقتصادی یا حتی شخصی میتواند منجر به نقض این اصول شود.
نبود نهادهای صنفی قدرتمند برای نظارت بر رعایت اخلاق حرفهای و عدم مجازات متخلفین نیز، این معضل را تشدید میکند.
پیامدهای بی بند و باری رسانهای:
بی بند و باری رسانهای تنها به یک مشکل اخلاقی یا حرفهای محدود نمیشود، بلکه پیامدهای گسترده و عمیقی بر ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه دارد:
تشویش اذهان عمومی و بیاعتمادی: انتشار اخبار نادرست و شایعات میتواند باعث ایجاد تشویش در افکار عمومی شده و اعتماد مردم به رسانهها را کاهش دهد.
این بیاعتمادی، در بلند مدت میتواند به بحران مشروعیت اطلاعات منجر شود.
وقتی مردم نمیتوانند به اخبار و اطلاعاتی که دریافت میکنند اعتماد کنند، حس سردرگمی و ناامنی در جامعه غالب میشود.
این وضعیت میتواند منجر به بیتفاوتی عمومی نسبت به مسائل مهم، یا برعکس، واکنشهای هیجانی و غیرمنطقی در برابر اطلاعات دروغ شود.
از بین رفتن اعتماد به رسانهها، ستون فقرات دموکراسی را تضعیف میکند، چرا که رسانهها نقش مهمی در نظارت بر قدرت و آگاهیبخشی به شهروندان ایفا میکنند.
در نهایت، این بیاعتمادی میتواند به سایر نهادهای اجتماعی و حتی دولت سرایت کند.
افتراق و تفرقه در جامعه: انتشار محتوای تحریکآمیز و تفرقه افکنانه، میتواند به اختلافات قومی، مذهبی و سیاسی دامن زده و همبستگی اجتماعی را تضعیف کند. رسانههای بیمسئولیت ممکن است با هدف تحریک احساسات عمومی، به نژادپرستی، فرقهگرایی، یا ترویج خشونت بپردازند.
این گونه محتوا، با ایجاد قطب بندیهای شدید در جامعه، زمینهساز درگیریها و ناآرامیهای داخلی میشود.
در کشورهایی با تنوع فرهنگی و مذهبی بالا، این خطر به مراتب بیشتر است.
هدف قرار دادن گروههای خاص، انتشار اطلاعات نادرست درباره آنها، و تشدید اختلافات، میتواند منجر به افزایش تعصبات و در نهایت، فروپاشی انسجام اجتماعی شود.
تمام /